آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Crackdown

ˈkrækdaʊn ˈkrækdaʊn

معنی crackdown | جمله با crackdown

noun C2

(تنبیه یا سرکوبی) شدت عمل، سختگیری بیشتر، پیگیری و گوشمالی شدیدتر

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

a crackdown on criminals

گوشمالی شدیدتر بزهکاران

The police cracked down on smugglers.

پلیس قاچاقچیان را زیر فشار بیشتری گذاشت.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد crackdown

  1. noun restraint

Phrasal verbs

crack down

برخورد شدیدتر کردن، سخت‌گیری کردن، گوشمالی دادن

ارجاع به لغت crackdown

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «crackdown» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/crackdown

لغات نزدیک crackdown

پیشنهاد بهبود معانی