سومشخص مفرد:
cracksوجه وصفی حال:
crackingترکدار، مودار، دیوانه، مخبط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a cracked cup
فنجان ترکدار
a cracked bone
استخوان ترکخورده
the cracked voice of a seventeen-year old boy
صدای دو رگهی پسر هفده ساله
Are you cracked!
مگر مخت معیوب است!
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «cracked» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cracked