گذشتهی ساده:
endedشکل سوم:
endedسوم شخص مفرد:
endsوجه وصفی حال:
endingشکل جمع:
endsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
منتهی شدن، منجر شدن، انجامیدن
(در مورد سر یا لبههای دو چیز) ته به ته، پهلوبهپهلو، سربهسر
از آغاز تا پایان، سرتاسر، از اول تا آخر
1- در پایان 2- بالأخره، به هرحال
(عامیانه) بعد از همهی این حرفها، بالأخره
خاتمه دادن، به پایان رساندن
خاتمه یافتن، پایان یافتن
دارای دو سر یا دو انتهای معکوسشده، دو موقعیت معکوس
جاهای دورافتاده، جاهای دوردست، آن سوی دنیا
(عامیانه) سهم خود را انجام دادن، وظیفهی خود را انجام دادن
به اندازهی درآمد خرج کردن، امساک کردن، از درآمد خود بیشتر خرج نکردن
خیلی، زیاد، خیلی زیاد، بسیار زیاد، بینهایت، بیاندازه، بسیار
1- به طور عمود یا ایستاده، سیخ 2- مداوم، بدون وقفه
متوقف کردن، موقوف کردن، به پایان رساندن
بهتر از
تا آخر، تا دم مرگ، علیرغم همهی سختیها
تا آخر (ولو اینکه ناخوشایند باشد)، به هر قیمتی شده
خرت و پرت، خردهریزها
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «end» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/end