فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Curtailment

kərˈteɪlmənt kɜːˈteɪlmənt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    کوتاه‌سازی، گسستگی، کاهش
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد curtailment

  1. noun decrease
    Synonyms: condensation, cutback, abbreviation, reduction

ارجاع به لغت curtailment

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «curtailment» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/curtailment

لغات نزدیک curtailment

پیشنهاد بهبود معانی