با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Curtailed

آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    curtails
  • وجه وصفی حال:

    curtailing

معنی

adjective
کوتاه‌شده، مختصرشده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد curtailed

  1. verb Terminate or abbreviate before its intended or proper end or its full extent
    Synonyms: shortened, reduced, decreased, restricted, abridged, truncated, curbed, stopped, slashed, clipped, lopped, lessened, docked, condensed, abbreviated, halted, diminished, cut, cropped, chopped, abated
    Antonyms: prolonged, increased, extended, lengthened

ارجاع به لغت curtailed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «curtailed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/curtailed

لغات نزدیک curtailed

پیشنهاد بهبود معانی