فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Increased

سوم‌شخص مفرد:

increases

وجه وصفی حال:

increasing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective B1

(اندازه و مقدار و درجه و غیره) افزایش‌یافته، افزایش‌پیداکرده، بیشترشده، روزافزون، افزون‌شده، رشدیافته، تشدیدشده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

increased pain

درد تشدیدشده

increased population

جمعیتِ افزایش‌یافته

نمونه‌جمله‌های بیشتر

the increased prices

قیمت‌هایِ رشدیافته

The increased investment will help stabilize the economy.

سرمایه‌گذاری روزافزون به ثبات‌بخشی به اقتصاد کمک می‌کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد increased

  1. adjective raised
    Synonyms:
    elevated heightened enlarged expanded added on marked up

لغات هم‌خانواده increased

ارجاع به لغت increased

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «increased» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/increased

لغات نزدیک increased

پیشنهاد بهبود معانی