با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Heightened

آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    heightens
  • وجه وصفی حال:

    heightening

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
افزایش‌یافته، بیشترشده، تشدید‌شده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- the heightened risk
- خطر افزایش‌یافته
- the heightened global uncertainty
- بی‌اعتمادی تشدید‌شده‌ی جهانی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد heightened

  1. adjective Intensely sustained, especially in activity
    Synonyms: concentrated, fierce, heavy, intense, intensive
  2. adjective Abnormally increased, especially in intensity
    Synonyms: elevated, high, raised
  3. verb Make (one's senses) more acute
    Synonyms: increased, raised, enhanced, elevated, intensified, emphasized, lifted, expanded, enriched, sharpened, amplified, boosted, bolstered, aggravated, advanced, accented
  4. verb Make more intense, stronger, or more marked; ,
    Synonyms: intensified, deepened, lifted, enhanced, elevated, compounded, aggravated, uplifted
  5. verb Become more extreme
    Synonyms: rose, risen

لغات هم‌خانواده heightened

ارجاع به لغت heightened

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «heightened» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/heightened

لغات نزدیک heightened

پیشنهاد بهبود معانی