با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Heights

hɑɪts haɪts
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun plural
ارتفاعات، بلندی‌ها (به ویژه در نام مکان‌ها)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- Many tourists visit the Golan Heights.
- گردشگران زیادی از بلندی‌های جولان دیدن می‌کنند.
- The sun sets over the heights of the mountains.
- خورشید بر فراز ارتفاعات کوه‌ها غروب می‌کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد heights

  1. noun Elevation especially above sea level or above the earth's surface
    Synonyms: elevations, prominences, altitudes, pitches
    Antonyms: widths, bottoms, depths
  2. noun A high place
    Synonyms: top, summits, pinnacles, peaks, high, maxima, elevations, meridians, climaxes, crises, payoffs, crests, acme, exaltations, apices, eminences, dimensions, crowns, ceilings, altitudes, end
    Antonyms: bottoms, nadirs
  3. noun An eminence
    Synonyms: slopes, peaks, vertexes, top, summits, roofs, crowns, crests, caps, rises, apices
  4. noun Elevation above a given level, as of the sun or a star above the horizon; altitude.
    Synonyms: elevations

لغات هم‌خانواده heights

ارجاع به لغت heights

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «heights» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/heights

لغات نزدیک heights

پیشنهاد بهبود معانی