صفت تفضیلی:
higherصفت عالی:
highestهمچنین در حالت رسمی معنای نهم میتوان از high school بهجای high استفاده کرد.
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی آبوهوا
1- همهجا 2- فراز و نشیب، پستی و بلندی
(از نظر بلندی) تا قوزک پا
امواج پر (یا کم) بسامد
دندهی بالا، سرعت زیاد، موفقیت، روبهراهی
have a good (or bad or high or low) opinion of someone
دربارهی کسی نظر خوب (یا بد یا عالی یا پست) داشتن
دارای شهرت خوب، معتبر، به نیکی شناخته شده، سربلند
دارای قیمت متوسط و بالا
1- خشک و دور از آب، بلند و خشک 2- تنها و مأیوس
(عامیانه) مغرور، گردن فراز
(عامیانه) بسیار علاقهمند به، دارای شوق و ذوق نسبت به
(عامیانه) با اطمینان و بیخیالی
1- در فضا، در بالای آسمان 2- در ملکوت، (در) عرش، بهشت
به موقع، سر موقع، موقع مناسب
(در اثر بیماری و غیره) سرخ چهره بودن، برافروخته بودن
با کمال نخوت و غرور، با خودسری، دیکتاتورمابانه
(عامیانه) با هزینه و تجملات زیاد
با تجمل زندگی کردن، در رفاه زیستن
موفق بودن، دراوج یا صدر بودن
خود را بالاتر از دیگری دانستن، دست بالا را گرفتن، بزرگواری کردن
(عامیانه) به رئوس مطالب پرداختن، مطالب عمده را مورد بحث قرار دادن
مثل اشرافزادهها زندگی کردن، لای پر قو زندگی کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «high» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ بهمن ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/high