فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Psyched

saɪkt saɪkt

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

هیجان‌زده، شاد، شوریده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

We're so psyched about this new project.

برای این پروژه‌ی جدید بسیار هیجان‌زده‌ایم.

The lead singer was really psyched about the best country album win.

خواننده‌ی اصلی به خاطر برنده شدن بهترین آلبوم کانتری سال بسیار هیجان‌زده بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد psyched

  1. adjective excited
    Synonyms:
    enthusiastic eager thrilled delighted inspired moved stirred wild animated aroused awakened charged feverish fired up high juiced up keyed up on fire passionate pumped stimulated worked up beside oneself

ارجاع به لغت psyched

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «psyched» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/psyched

لغات نزدیک psyched

پیشنهاد بهبود معانی