با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Animated

ˈænɪmeɪtɪd ˈænɪmeɪtɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم شخص مفرد:

    animates
  • وجه وصفی حال:

    animating

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective C2
    کارتون (مانند)، زنده‌نما، زنده
    • - an animated story
    • - داستان کارتونی
    • - animated cartoon
    • - نقاشی متحرک (مثل فیلم‌های میکی‌ماوس)
  • adjective
    سرزنده، سرحال، پرحرارت و اشتیاق
    • - their conversation was frank and animated.
    • - مکالمه‌ی آن‌ها رک و پرشور بود.
    • - the old man seemed animated and determined.
    • - پیرمرد، سرزنده و مصمم به نظر می‌رسید.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد animated

  1. adjective lively
    Synonyms: activated, active, alert, animate, ardent, brisk, buoyant, dynamic, ebullient, elated, energetic, energized, enthusiastic, excited, fervent, gay, happy, passionate, peppy, quick, snappy, spirited, sprightly, vibrant, vigorous, vital, vitalized, vivacious, vivid, zealous, zestful, zingy, zippy

ارجاع به لغت animated

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «animated» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/animated

لغات نزدیک animated

پیشنهاد بهبود معانی