Animated

ˈænɪmeɪtɪd ˈænɪmeɪtɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    animates
  • وجه وصفی حال:

    animating

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective C2
کارتون (مانند)، زنده‌نما، زنده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- an animated story
- داستان کارتونی
- animated cartoon
- نقاشی متحرک (مثل فیلم‌های میکی‌ماوس)
adjective
سرزنده، سرحال، پرحرارت و اشتیاق
- their conversation was frank and animated.
- مکالمه‌ی آن‌ها رک و پرشور بود.
- the old man seemed animated and determined.
- پیرمرد، سرزنده و مصمم به نظر می‌رسید.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد animated

  1. adjective lively
    Synonyms:
    active energetic spirited happy brisk quick alert animated lively vibrant vigorous vivacious enthusiastic excited peppy zippy buoyant dynamic vital ardent fervent passionate gay sprightly zealous ebullient vitalized activated energized vivid zestful zingy snappy

ارجاع به لغت animated

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «animated» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/animated

لغات نزدیک animated

پیشنهاد بهبود معانی