فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Ebullient

ɪˈbʌliənt / / ɪˈbʊ- ɪˈbʌliənt / / ɪˈbʊ- ɪˈbʌliənt / / ɪˈbʊ-
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more ebullient
  • صفت عالی:

    most ebullient

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
احساساتی، پرهیجان، باحرارت، پراشتیاق، گرم، جوشان، سرحال، شاداب، شادکام، سرمست، خرم‌دل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- We could hear the ebullient laughter of children playing in the park.
- ما می‌توانستیم خنده‌های پراشتیاق کودکانی را که در پارک بازی می‌کردند را بشنویم.
- His ebullient personality always brightens up the room.
- شخصیت پرهیجان او همیشه اتاق را نورانی می‌کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ebullient

  1. adjective enthusiastic
    Synonyms:
    excited elated exuberant high-spirited vivacious zippy chipper chirpy bouncy buoyant zestful effusive exhilarated in high spirits irrepressible agitated brash gushing effervescent frothy
    Antonyms:
    unenthusiastic disinterested apathetic

ارجاع به لغت ebullient

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ebullient» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ebullient

لغات نزدیک ebullient

پیشنهاد بهبود معانی