آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۴ شهریور ۱۴۰۴

    During

    ˈdʊrɪŋ ˈdjʊərɪŋ

    معنی during | جمله با during

    preposition A2

    در مدت، هنگام، در جریان، در طی

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی متوسط

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    Fuel was scarce during the war.

    در طول جنگ سوخت کمیاب بود.

    The weather gets warm during the summer.

    در تابستان هوا گرم می‌شود.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    He fainted during the race.

    او هنگام مسابقه غش کرد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد during

    1. preposition concurrently with an activity, event
      Synonyms:
      while as when amid throughout meanwhile over pending until in the course of in the meantime in the meanwhile all the while at the time at the same time as in the middle of the whole time for the time being in the time of all along midst mid the time between

    سوال‌های رایج during

    معنی during به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «during» در زبان فارسی به «در طول» یا «در حین» ترجمه می‌شود.

    این واژه یک حرف اضافه (preposition) است که برای نشان دادن زمانی که یک عمل، رویداد یا وضعیت در حال وقوع است، به کار می‌رود. «During» نشان می‌دهد که یک اتفاق یا فعالیت در بازه‌ی زمانی مشخصی رخ می‌دهد و تأکید آن بر مدت زمان یا بازه‌ی وقوع است، نه بر آغاز یا پایان آن.

    در کاربرد روزمره، «during» به افراد کمک می‌کند تا زمان وقوع فعالیت‌ها را دقیق‌تر بیان کنند. برای مثال، جمله‌ی «I stayed home during the storm» به این معناست که فرد در طول طوفان در خانه مانده است. در این کاربرد، تمرکز روی مدت زمان است و نه روی لحظه‌ی شروع یا پایان طوفان. این ویژگی باعث می‌شود که «during» ابزاری دقیق و کاربردی برای بیان بازه‌های زمانی در مکالمه و نوشتار باشد.

    در متون آموزشی و نوشتاری رسمی، «during» نقش مهمی در وضوح و دقت دارد. نویسندگان و معلمان از آن برای توضیح فرآیندها، توصیف وقایع تاریخی، یا بیان تجربه‌ها استفاده می‌کنند. برای مثال، «During the Renaissance, art and science flourished» نشان می‌دهد که رشد هنر و علم در طول دوره‌ی رنسانس اتفاق افتاده است. این کاربرد، «during» را به ابزاری مهم برای بیان توالی وقایع و تحلیل تاریخی تبدیل می‌کند.

    در زندگی روزمره و مکالمات غیررسمی نیز «during» به راحتی قابل استفاده است و باعث روان‌تر شدن گفتار می‌شود. افراد می‌توانند از آن برای توصیف کارهای روزمره، سفرها، فعالیت‌های ورزشی یا حتی احساسات خود در یک بازه‌ی زمانی استفاده کنند. به عنوان مثال، «I read a lot during the holiday» بیانگر آن است که در طول تعطیلات، فرد به مطالعه پرداخته است و این بازه زمانی اهمیت دارد.

    «during» نشان‌دهنده‌ی اهمیت زمان‌بندی و بازه‌ی وقوع رویدادها است و مهارت در استفاده از آن به افراد کمک می‌کند تا جملات خود را دقیق‌تر، واضح‌تر و منسجم‌تر بسازند. این واژه به خصوص در نوشتار علمی، تاریخی و رسمی اهمیت دارد، اما در مکالمات روزمره نیز نقش کلیدی دارد و به زبان‌آموزان امکان می‌دهد که تجربه‌ها و وقایع خود را به شکل طبیعی و دقیق بیان کنند.

    ارجاع به لغت during

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «during» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/during

    لغات نزدیک during

    • - durham
    • - durian
    • - during
    • - durkheim
    • - durmast
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    sole gyration required scribbler oleato carrot and stick add fuel to the fire crookery crooked linger chess fiend secondary Seattle seasoning غاز تزویر مضیقه ترغیب کردن مقدونیه مغایرت مقاربت مغایر مقیم مغازله مقاوله نامه مذاکره مذاکره کردن تزکیه ذکاوت
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.