گذشتهی ساده:
whiledشکل سوم:
whiledسومشخص مفرد:
whilesوجه وصفی حال:
whilingدر صورتیکه، هنگامیکه، حال آنکه، مادامیکه، در حین، تا موقعیکه
He waited for a while and then left.
مدتی منتظر شد و سپس رفت.
a while ago
مدتی پیش
We dined while the baby slept.
در مدتی که کودک خواب بود شام خوردیم.
He was killed while trying to escape.
وقتی که میخواست فرار کند کشته شد.
Gather ye rosebuds while you may.
(رابرت هریک) تا میتوانید شکوفههای گل جمع کنید.
While you're up, close the window.
حالاکه سر پایی، پنجره را ببند.
While he was not poor, he had no ready cash.
با آنکه فقیر نبود پول نقد در دسترس نداشت.
I like tea while Iraj prefers coffee.
من چای دوست دارم درحالیکه ایرج قهوه را ترجیح میدهد.
The walls are white while the doors are brown.
دیوارها به رنگ سفید هستند درحالیکه درها قهوهایاند.
He came back again in a while.
کمی بعد دوباره بازگشت.
The story itself, while badly written, is not only true but interesting, too.
خود داستان باوجود آنکه بد نگاشته شده است، نه تنها واقعیت دارد؛ بلکه جالب هم هست.
سپری کردن، گذراندن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to while away the morning
صبح را به بطالت گذراندن
گهگاه، گاه و بیگاه، هرچند وقت یک بار
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «while» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/while