فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

While

waɪl waɪl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    whiled
  • شکل سوم:

    whiled
  • سوم شخص مفرد:

    whiles
  • وجه وصفی حال:

    whiling

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun plural conjunction preposition countable A2
    در صورتی‌که، هنگامی‌که، حال آنکه، مادامی‌که، در حین، تا موقعی‌که
    • - He waited for a while and then left.
    • - مدتی منتظر شد و سپس رفت.
    • - a while ago
    • - مدتی پیش
    • - We dined while the baby slept.
    • - در مدتی که کودک خواب بود شام خوردیم.
    • - He was killed while trying to escape.
    • - وقتی که می‌خواست فرار کند کشته شد.
    • - Gather ye rosebuds while you may.
    • - (رابرت هریک) تا می‌توانید شکوفه‌های گل جمع کنید.
    • - While you're up, close the window.
    • - حالاکه سر پایی، پنجره را ببند.
    • - While he was not poor, he had no ready cash.
    • - با آنکه فقیر نبود پول نقد در دسترس نداشت.
    • - I like tea while Iraj prefers coffee.
    • - من چای دوست دارم درحالی‌که ایرج قهوه را ترجیح می‌دهد.
    • - The walls are white while the doors are brown.
    • - دیوارها به رنگ سفید هستند درحالی‌که درها قهوه‌ای‌اند.
    • - He came back again in a while.
    • - کمی بعد دوباره بازگشت.
    • - The story itself, while badly written, is not only true but interesting, too.
    • - خود داستان باوجود آنکه بد نگاشته شده است، نه تنها واقعیت دارد؛ بلکه جالب هم هست.
    مشاهده نمونه‌جمله بیشتر
  • verb - transitive
    سپری کردن، گذراندن
    • - to while away the morning
    • - صبح را به بطالت گذراندن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد while

  1. conjunction as long as
    Synonyms: although, at the same time, during, during the time, in the time, throughout the time, whilst
  2. conjunction even though
    Synonyms: albeit, although, howbeit, much as, though, when, whereas
  3. noun time interval
    Synonyms: bit, instant, interim, meantime, moment, occasion, period, space, spell, stretch, time

Idioms

  • between whiles

    گهگاه، گاه و بیگاه، هرچند وقت یک بار

  • worth one's while

    مفید، به‌درد خور، چیزی که به وقتش می‌ارزد

    سودمند، قابل صرف وقت

ارجاع به لغت while

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «while» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/while

لغات نزدیک while

پیشنهاد بهبود معانی