فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Bit

bɪt bɪt

شکل سوم:

bitten

سوم‌شخص مفرد:

bites

وجه وصفی حال:

biting

شکل جمع:

bits

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable informal A2

کمی، قدری، مقداری، ذره‌ای، تا حدی

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

a bit tired

کمی خسته

He’s a bit shy.

کمی خجالتی است.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

She tries to do a bit of exercise every day.

او سعی می‌کند هر روز کمی ورزش کند.

wait a bit

قدری صبر کن

Add a bit of salt!

یک ذره نمک بزن!

His father is a bit deaf.

پدرش تا حدی کر است.

It sounds a bit complicated to me.

به نظرم کمی پیچیده می‌آید.

Our room was a bit of a mess.

اتاقمان کمی درهم‌ریخته و کثیف بود.

You were a bit late!

کمی دیر کردی!

Can't you stay for a bit?

آیا نمی‌توانی قدری بمانی؟

I am not a bit tired.

ذره‌ای خسته نیستم.

noun countable

(قطعه‌ای که در دهان اسب جای می‌گیرد) عنان، لگام، زمام

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

The first bits were made of rope, bone, horn, or hardwood.

عنان‌های نخستین از طناب، استخوان، شاخ یا سخت‌چوب ساخته شده بودند.

metal bit

لگام اسب

abbreviation noun countable

کامپیوتر (binary digit) بیت (یک عدد در دستگاه اعداد دودویی و یکای اندازه‌گیری داده در رایانه است و هر ۸ بیت معادل ۱ بایت است. بیت کوچک‌ترین واحد داده در ذخیره و بازیابی داده در رایانه است)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کامپیوتر

مشاهده

a 32-bit computer

رایانه‌ی ۳۲ بیتی

a 16-bit processor

پردازنده‌ی ۱۶ بیتی

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The total memory is approximately 64,000 bits.

کل حافظه تقریباً ۶۴۰۰۰ بیت است.

The bit is not defined in the International System of Units (SI).

بیت در دستگاه بین‌المللی یکاها (SI) تعریف نشده است.

noun countable

انگلیسی بریتانیایی قدیمی هر سکه‌ی کم‌ارزش

a sixpenny bit

سکه‌ی شش پنسی

noun countable informal

انگلیسی آمریکایی قدیمی دوازده‌ونیم سنت (هیچ‌وقت سکه‌ای با این ارزش ضرب نشد و تنها در گفت‌وگوهای غیررسمی کاربرد داشت)

two bits

بیست‌و‌پنج سنت

four bits

پنجاه سنت (=نیم دلار)

noun countable

سرمته، سری مته

a sharp bit

سرمته‌ی تیز

I bought a few bits.

تعدادی سری مته خریدم.

noun countable

سینما و تئاتر نقش کوتاه یا کم‌اهمیت

a bit role

نقش کوتاه

bit players

هنرپیشه‌های نقش کم‌اهمیت

abbreviation

(BIT) (Bachelor of Information Technology) لیسانس/کارشناسی فناوری اطلاعات (=آی‌تی)

I hold a BIT.

لیسانس آی‌تی دارم.

BIT degree

مدرک کارشناسی فناوری اطلاعات

verb - intransitive verb - transitive

زمان گذشته‌ی ساده فعل bite

He bit his tongue.

زبانش را گاز گرفت.

He bit into the apple.

سیب را گاز زد.

verb - transitive

عنان را در دهان اسب قرار دادن

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bit

  1. noun tiny piece
    Synonyms:
    piece fragment part morsel scrap crumb grain chunk sample shred portion section share sliver flake segment trace pinch dose speck item drop molecule splinter excerpt division shaving snippet snip end dash taste fraction dollop lick parcel lump sprinkling dab smidgen jot iota modicum droplet chip shard scintilla stump stub atom snatch niggle mite tittle peanuts chicken feed scale driblet specimen
    Antonyms:
    whole
  1. noun short period of time
    Synonyms:
    moment minute second instant while spell space stretch little while jiffy tick
  1. noun computer information
    Synonyms:
    data binary digit binary unit 0 1

Collocations

a bit much

کمی زیاده، بیش از حد

a bit of a

کمی، نه کم

for a bit

برای مدتی کوتاه، کمی

not a bit

اصلاً، ابداً، هیچ

Idioms

take (or get) the bit in one's teeth

مهارپذیر نبودن، سرپیچی کردن

a bit much

عملاً، در حقیقت خیلی، زیاده، بیش‌از‌حد

bits and pieces

جسته‌گریخته، تکه‌های کوچک و بزرگ، بخش‌هایی، تکه‌هایی، خرده‌ریز، خرت‌وپرت

every bit as

درست مثل، از هر حیث

quite a bit

مقدار زیاد، خیلی

Idioms بیشتر

quite a few (or bit)

(عامیانه) خیلی، بسیار، (نسبتاً) زیاد

hair of the dog (that bit one)

(عامیانه) مشروب الکلی که برای از بین بردن خماری صبحگاهی نوشیده می‌شود

bit (or piece) of fluff

(عامیانه - زننده) زن، دختر، زن جوان

at the bit champing

1- (اسب) دهنه را جویدن (پی‌درپی و با سروصدا) 2- بی‌قراری کردن، بی‌صبر و قرار شدن

سوال‌های رایج bit

معنی bit به فارسی چی میشه؟

کلمه "bit" در زبان انگلیسی به معانی و کاربردهای مختلفی اشاره دارد. این واژه به‌ویژه در زمینه‌های فناوری اطلاعات، ریاضیات و زبان‌شناسی کاربردهای متنوعی دارد. در ادامه به بررسی معانی و نکات جالب مربوط به این کلمه می‌پردازیم.

۱. مفهوم در فناوری اطلاعات

در دنیای فناوری اطلاعات، "bit" کوتاه‌شده‌ی عبارت "binary digit" است و به کوچکترین واحد اطلاعات در کامپیوترها و سیستم‌های دیجیتال اشاره دارد. هر بیت می‌تواند یکی از دو مقدار ۰ یا ۱ را داشته باشد. این مفهوم اساس بسیاری از عملیات‌های محاسباتی و ذخیره‌سازی داده‌ها را تشکیل می‌دهد. به عنوان مثال، ۸ بیت برابر با یک بایت (byte) است و این نشان‌دهنده‌ی این است که یک بایت می‌تواند ۲۵۶ مقدار مختلف را ذخیره کند.

۲. کاربرد در ریاضیات

در ریاضیات و تئوری اطلاعات، بیت به‌عنوان واحد اندازه‌گیری اطلاعات مورد استفاده قرار می‌گیرد. به‌طور کلی، هر بیت می‌تواند نشان‌دهنده‌ی یک انتخاب دوگانه باشد. به عنوان مثال، در یک وضعیت که دو گزینه وجود دارد (مانند درست و نادرست)، یک بیت می‌تواند نتیجه را نشان دهد. این مفهوم در نظریه اطلاعات برای محاسبه‌ی ظرفیت کانال‌ها و تحلیل داده‌ها بسیار مهم است.

۳. مفاهیم دیگر

فراتر از کاربردهای فنی، "bit" در زبان عامیانه به معنای مقدار کمی از چیزی نیز به کار می‌رود. به عنوان مثال، اگر کسی بگوید "I need a bit of help" به این معنی است که به مقداری کمک نیاز دارد. این کاربرد نشان‌دهنده‌ی انعطاف‌پذیری واژه در زبان روزمره است.

۴. نکات جالب

- "Bit" در اصطلاحات مختلف مانند "gigabit" و "megabit" برای اندازه‌گیری سرعت اینترنت و حجم داده‌ها نیز به کار می‌رود. یک گیگابیت برابر با یک میلیارد بیت است.

- در دنیای بازی‌های ویدیویی، "bit" به عنوان یک معیار برای توصیف نسل‌های مختلف کنسول‌های بازی استفاده می‌شود. به عنوان مثال، کنسول‌های ۸ بیتی، ۱۶ بیتی و غیره.

- در زبان‌های برنامه‌نویسی، بیت‌ها به عنوان نوع داده‌ای برای ذخیره‌سازی مقادیر منطقی (boolean) استفاده می‌شوند.

ارجاع به لغت bit

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bit» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bit

لغات نزدیک bit

پیشنهاد بهبود معانی