فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Jot

dʒɑːt dʒɒt

گذشته‌ی ساده:

jotted

شکل سوم:

jotted

سوم‌شخص مفرد:

jots

وجه وصفی حال:

jotting

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb

خرده، ذره، نقطه، با شتاب نوشتن (به‌طور معمول با down )

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

There is not a jot of truth in what he says.

ذره‌ای صداقت در حرف‌هایش وجود ندارد.

I jotted down his phone number on the side of this newspaper.

شماره‌ی تلفن او را کنار این روزنامه یادداشت کردم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد jot

  1. verb scribble down
    Synonyms:
    write write down note record jot down list indicate

ارجاع به لغت jot

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «jot» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/jot

لغات نزدیک jot

پیشنهاد بهبود معانی