گذشتهی ساده:
jottedشکل سوم:
jottedسومشخص مفرد:
jotsوجه وصفی حال:
jottingخرده، ذره، نقطه، با شتاب نوشتن (بهطور معمول با down )
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
There is not a jot of truth in what he says.
ذرهای صداقت در حرفهایش وجود ندارد.
I jotted down his phone number on the side of this newspaper.
شمارهی تلفن او را کنار این روزنامه یادداشت کردم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «jot» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/jot