گذشتهی ساده:
jostledشکل سوم:
jostledسومشخص مفرد:
jostlesوجه وصفی حال:
jostlingهمچنین میتوان از justle به جای jostle استفاده کرد.
تنه، هل، تکان، تنه زدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Thousands of people were jostling in the square.
هزاران نفر در میدان لول میخوردند.
The angry crowd jostled the condemned man.
مردم خشمگین مرد محکوم را هل میدادند.
He jostled his way out of the room.
با فشار و تنه زدن (به دیگران) از اتاق خارج شد.
Europe, where several languages jostle each other.
اروپا که در آن چندین زبان با هم سایش دارند.
Tribes jostled with one another for food.
عشیرهها بر سر خوراک با هم درافتادند.
a novel good enough to jostle with the others in the market
رمان خوبی که میتوانست در بازار با دیگر رمانها رقابت کند
He wished to be away from the hustle and jostle of the bazaar.
او آرزو میکرد که از سر و صدا و ازدحام بازار به دور باشد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «jostle» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/jostle