ارتعاش، تکان، لرزش، تزلزل، لرز، لرزه
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
Malaria causes the shakes.
مالاریا موجب لرز میشود.
That news gave me the shakes.
آن خبر مرا به لرزه انداخت.
a shake of the head
تکان سر
تکان دادن، جنباندن، آشفتن، لرزیدن، متزلزل شدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to shake a mulberry tree
درخت توت را تکاندن
He signed the execution order with a shaking hand.
با دستی لرزان حکم اعدام را امضا کرد.
She shook the snow off her overcoat.
برفها را از روی پالتوی خویش تکاند.
We said goodbye and shook hands.
ما خداحافظی کردیم و دست دادیم.
Branches were shaking in the wind.
شاخهها در باد تکان میخوردند.
to give something a good shake
چیزی را خوب تکان دادن
I was shaking with anger.
از خشم میلرزیدم.
The news of her death shook the nation.
خبر مرگ او ملت را تکان داد.
Sobs shook her whole body.
هقهق گریه تمام بدنش را به لرزه درآورد.
Her voice shook with emotion.
صدایش از شدت احساسات مرتعش بود.
shake the rug well
قالیچه را خوب بتکان
Shake the bottle before taking the medicine.
پیش از خوردن دارو بطری را تکان بدهید.
the shaking minaret in Esfahan
منارجنبان در اصفهان
Children should never be shaken hard.
کودکان را هرگز نباید تکان شدید داد.
Suddenly the earth shook.
ناگهان زمین لرزید.
a chill that shook his body
سرمایی که تنش را به لرزه در آورد
از سر باز کردن، از شر کسی خلاص شدن، از گیر کسی فرار کردن
1- به هیجان درآوردن، آشفته کردن 2- تکان دادن، یکه خوردن
از شر چیزی راحت شدن، خلاص شدن
با تکان دادن چیزی را (از چیزی) زدودن، تکاندن
با تکان دادن مخلوط کردن
shake one's fist (at somebody)
(به نشان تهدید) مشت خود را (به سوی کسی) تکان دادن
(معمولاً به نشان مخالفت یا منفی) سر تکان دادن، امتناع کردن
shake somebody's hands (shake hands with somebody)
با کسی دست دادن، دست کسی را فشردن
give someone (or something) the shake
(عامیانه) قال گذاشتن، از شر کسی راحت شدن، از گیر کسی فرار کردن، از سر باز کردن
in a couple of shakes (or in two shakes of a lamb's tail)
(انگلیس - عامیانه) زود، در یک آن، الان
(عامیانه) معمولی، نه مثل آش دهن سوز، نه چندان خوب یا برجسته
(عامیانه) زهره ترک شدن، خیلی ترسیدن، به خود لرزیدن
مثل برگ لرزیدن (از سرما یا ترس)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «shake» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/shake