گذشتهی ساده:
horrifiedشکل سوم:
horrifiedسومشخص مفرد:
horrifiesوجه وصفی حال:
horrifyingترساندن، هول دادن، وحشتزده کردن، به هراس انداختن، به بیم انداختن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The murder scene horrified us.
صحنهی قتل ما را غرق در وحشت کرد.
The ignorance of the teachers there horrified me.
جهالت معلمهای آنجا مرا منزجر و مأیوس کرد.
Their cruelty to animals was horrifying.
ستم آنها نسبت به حیوانات تکاندهنده بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «horrify» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/horrify