فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Alarm

əˈlɑːrm əˈlɑːm
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    alarmed
  • شکل سوم:

    alarmed
  • سوم‌شخص مفرد:

    alarms
  • وجه وصفی حال:

    alarming
  • شکل جمع:

    alarms

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B1
( alarum =) هشدار، اخطار، آژیر، اعلام خطر، اعلان خطر، آگاهی از خطر، شیپور حاضرباش، زنگ خطر، علامت خطر، زنهار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- Smoke and fire activated the alarm.
- دود و آتش، آژیر را به صدا درآورد.
- a burglar alarm
- دزدگیر
noun uncountable
ترس، هول، دلواپسی، دلهره، آشوب، بیم، وحشت
- She looked around in alarm.
- با ترس به اطراف نگاه کرد.
- His pale face and trembling voice alarmed us.
- از رنگ پریده و صدای لرزانش دلواپس شدیم.
noun countable
ساعت زنگی، ساعت شماطه‌دار، ساعت زنگدار
verb - transitive
از خطر آگاهانیدن
verb - transitive
هراساندن، متوحش ساختن، مضطرب کردن (از خطر)، دلواپس کردن، ترساندن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد alarm

  1. noun feeling of sudden fear
    Synonyms:
    panic anxiety fear nervousness unease uneasiness apprehension fright dread tension stress scare distress terror dismay trepidation strain consternation horror cold feet
    Antonyms:
    calmness peace confidence security composure assurance repose quietness
  1. noun warning, signaling device
    Synonyms:
    warning sign signal alert call caution tip bell horn siren shout cry whistle nod yell flash blast buzzer drum gong trumpet forewarning scream wink tip off high sign clock flap SOS Mayday scramble tocsin
  1. verb upset
    Synonyms:
    surprise scare frighten startle amaze astonish panic distress dismay unnerve chill daunt spook give a turn make jump scare silly scare stiff terrify scare to death
    Antonyms:
    calm soothe reassure assure gladden repose

سوال‌های رایج alarm

معنی alarm به فارسی چی میشه؟

کلمه "alarm" در زبان انگلیسی معانی و کاربردهای متنوعی دارد که در اینجا به توضیح آن‌ها می‌پردازیم.

معانی کلمه "alarm"

1. هشدار: یکی از معانی اصلی "alarm"، هشدار دادن به شخصی است. این می‌تواند به معنای صدای زنگ یا هشدار صوتی باشد که به ما اطلاع می‌دهد که یک وضعیت خاص وجود دارد. به عنوان مثال، زنگ خطر آتش‌سوزی یا زنگ هشدار برای ورود به یک منطقه خطرناک.

2. نگرانی یا اضطراب: "alarm" همچنین می‌تواند به معنای احساس نگرانی یا اضطراب باشد. وقتی که فردی درباره یک موضوع خاص نگران است، می‌تواند بگوید که او از آن موضوع "alarm" دارد.

3. سیستم هشدار: در زمینه فناوری، "alarm" به سیستم‌ها و دستگاه‌هایی اشاره دارد که برای هشدار دادن به افراد در مواقع خاص طراحی شده‌اند. به عنوان مثال، سیستم‌های امنیتی منزل که در صورت ورود غیرمجاز به خانه، زنگ هشدار به صدا درمی‌آورند.

نکات جالب درباره "alarm"

1. تاریخچه: ریشه کلمه "alarm" به زبان ایتالیایی "all'arme" برمی‌گردد که به معنای "به سلاح‌ها" است. این اصطلاح در ابتدا به منظور هشدار دادن به سربازان در زمان جنگ استفاده می‌شد.

2. انواع زنگ هشدار: زنگ‌های هشدار می‌توانند به شکل‌های مختلفی وجود داشته باشند. از زنگ‌های صوتی گرفته تا چراغ‌های چشمک‌زن و حتی پیام‌های متنی یا ایمیل‌ها که در مواقع اضطراری ارسال می‌شوند.

3. استفاده در زندگی روزمره: در زندگی روزمره، "alarm" معمولاً به زنگ‌های ساعت یا زنگ‌های موبایل اشاره دارد که برای بیدار شدن یا یادآوری کارهای مهم تنظیم می‌شوند. این زنگ‌ها می‌توانند به ما کمک کنند تا زمان را مدیریت کنیم و از فراموشی کارها جلوگیری کنیم.

4. تأثیر بر روانشناسی: تحقیقات نشان داده‌اند که صداهای زنگ هشدار می‌توانند تأثیرات عاطفی و روانی بر روی انسان‌ها داشته باشند. صداهای تند و ناگهانی ممکن است باعث افزایش اضطراب شوند، در حالی که صداهای ملایم‌تر می‌توانند احساس آرامش بیشتری را به وجود آورند.

5. هشدارهای پزشکی: در محیط‌های پزشکی، "alarm" به دستگاه‌هایی اشاره دارد که برای نظارت بر وضعیت بیماران استفاده می‌شوند. این دستگاه‌ها در صورت تغییرات ناگهانی در علائم حیاتی بیمار، هشدار می‌دهند تا کادر پزشکی سریعاً واکنش نشان دهد.

ارجاع به لغت alarm

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «alarm» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/alarm

لغات نزدیک alarm

پیشنهاد بهبود معانی