با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Buzzer

ˈbʌzər ˈbʌzə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    buzzers

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun
    زنگ اخبار، وزوزکن
    • - When you need me press the buzzer.
    • - هرگاه مرا خواستید (دکمه) زنگ را فشار دهید.
    • - When the buzzer sounded, I got out of bed.
    • - زنگ که صدا کرد از بستر برخاستم.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد buzzer

  1. noun siren
    Synonyms: signal, alarm, bell, warning, gong, dinger, emergency signal

ارجاع به لغت buzzer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «buzzer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/buzzer

لغات نزدیک buzzer

پیشنهاد بهبود معانی