فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Buzzard

ˈbʌzərd ˈbʌzəd

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

جانورشناسی سارگپه (نوعی پرنده‌ی شکاری با بال‌های پهن و دم‌ نسبتاً کوتاه)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

مشاهده

I spotted a buzzard circling in the sky.

سارگپه‌ای را دیدم که در آسمان می‌چرخید.

The buzzard soared high above the field.

سارگپه بر فراز زمین اوج گرفت.

noun countable

جانورشناسی لاشخور، کرکس (بومی آمریکای شمالی)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The buzzard's sharp beak tore into the decaying flesh.

منقار تیز لاشخور گوشت در حال پوسیدگی را درید.

A group of buzzards gathered around the carcass.

گروهی از کرکس‌ها دور لاشه جمع شده بودند.

noun countable

لاشخور، مفت‌خور (آدم)

I despise that buzzard for always taking advantage of others.

از این لاشخور متنفرم که همیشه از دیگران سوءاستفاده می‌کند.

He's a buzzard.

او آدم مفت‌خوری است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد buzzard

  1. noun any warm-blooded vertebrate with feathers and wings
    Synonyms:
    bird-of-prey carrion-eater Buteo (Latin)
  1. noun A New World vulture that is common in South America and Central America and the southern United States
    Synonyms:
    turkey buzzard turkey-vulture cathartes-aura
  1. noun The common European short-winged hawk
    Synonyms:
    buteo-buteo

ارجاع به لغت buzzard

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «buzzard» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/buzzard

لغات نزدیک buzzard

پیشنهاد بهبود معانی