Nervousness

ˈnɜːrvəsnəs ˈnɜːvəsnəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable C1
نگرانی، اضطراب، ترس، دلهره، حالت عصبی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- There is growing nervousness about the possibility of a war.
- نگرانی‌های فزاینده‌ای درباره‌ی احتمال وقوع جنگ وجود دارد.
- There's nervousness about what the future will hold.
- نگرانی‌هایی درباره‌ی آینده وجود دارد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد nervousness

  1. noun anxious state
    Synonyms: agitation, all-overs, anger, animation, butterflies, cold sweat, creeps, delirium, discomfiture, disquiet, disquietude, dithers, excitability, feverishness, fidgets, flap, fluster, fuss, impatience, jitters, jumps, moodiness, neurasthenia, neuroticism, perturbation, quivers, sensitivity, shakes, stage fright, stimulation, stress, tension, timidity, tizzy, to-do, touchiness, trembles, tremulousness, turbulence, uneasiness, willies, worry
    Antonyms: calm, calmness, collectedness

لغات هم‌خانواده nervousness

ارجاع به لغت nervousness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «nervousness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/nervousness

لغات نزدیک nervousness

پیشنهاد بهبود معانی