فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Fuss

fʌs fʌs

گذشته‌ی ساده:

fussed

شکل سوم:

fussed

سوم‌شخص مفرد:

fusses

وجه وصفی حال:

fussing

شکل جمع:

fusses

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun singular uncountable C1

هیاهو، غوغا، های‌وهوی، جاروجنجال، قشقرق، الم‌شنگه، دادوبیداد، شلوغ‌کاری، کولی‌بازی

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

What is all this fuss about?

این همه جاروجنجال برای چیست؟

The children created a fuss when it was time to leave the park.

بچه‌ها موقع ترک پارک الم‌شنگه به پا کردند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Don't make such a fuss over a small mistake.

سر یه اشتباه کوچیک همچین قشقرقی به پا نکن.

verb - intransitive

(سر مسائل جزئی و کم‌اهمیت) سروصدای بی‌مورد راه انداختن، جنجال به پا کردن، الکی جوش زدن، الم‌شنگه راه انداختن، قشقرق به پا کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

She always fusses over the smallest details.

او همیشه سر کوچکترین جزئیات جنجال به پا می‌کند.

He tends to fuss when things don’t go his way.

وقتی اوضاع بر وفق مراد او پیش نمی‌رود، سروصدای بی‌مورد راه می‌اندازد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fuss

  1. noun disturbance, trouble
    Synonyms:
    trouble commotion stir ado uproar turmoil confusion agitation difficulty argument dispute bother fight altercation excitement controversy upset worry objection complaint quarrel row scene storm hassle bickering to-do fret flutter flurry bustle flap squabble ruckus stew furor palaver falling-out kick-up stink wingding perturbation
    Antonyms:
    peace calm

Phrasal verbs

fuss around

(بیهوده) بیا و برو کردن، سر و صدا راه انداختن

Collocations

be in a fuss

سراسیمه بودن، جوش‌زدن، کولی‌بازی درآوردن

get into a fuss

سر و صدا راه انداختن، ادا و اصول درآوردن

Idioms

make a fuss (or kick up a fuss)

(عامیانه) خشمگین و هیجان‌زده شدن، محشر به‌پا کردن، فتنه‌ به‌ پا کردن

make a fuss of (someone or something)

(انگلیس - عامیانه) سنگ (کسی یا چیزی را) خیلی به سینه زدن، زیاد توجه کردن به

no muss, no fuss

(به همین سادگی، به همین خوشمزگی!)

ارجاع به لغت fuss

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fuss» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fuss

لغات نزدیک fuss

پیشنهاد بهبود معانی