فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Falling-out

ˈfɑːlɪŋˈaʊt ˈfɔːlɪŋaʊt

معنی و نمونه‌جمله

noun plural

عدم توافق، ناهمسازی، دعوا، مشاجره

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

He had falling-outs with all the neighbors.

او با همه‌ی همسایه‌ها دعوا و مرافعه داشت.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد falling-out

  1. noun quarrel or altercation
    Synonyms:
    argument disagreement fight quarrel altercation dispute misunderstanding clash contention friction tiff row squabble fuss bicker exchange fracas brawl spat strife run-in feud sharp words snarl

ارجاع به لغت falling-out

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «falling-out» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/falling-out

لغات نزدیک falling-out

پیشنهاد بهبود معانی