معنی falling star به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈfɑːlɪŋˈstɑːr ˈfɔːlɪŋstɑː

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable informal

انگلیسی بریتانیایی نجوم شهاب‌سنگ، ثاقب، تیر شهاب، حجر سماوی، سنگ آسمانی، جرم آسمانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- The falling star illuminated the night sky.

- شهاب‌سنگ آسمان شب را روشن کرد.

- A child pointed excitedly at the falling star.

- کودکی با هیجان به تیر شهاب اشاره کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد falling star

noun meteor

Synonyms: meteor burst, shooting star

ارجاع به لغت falling star

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «falling star» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/falling-star

لغات نزدیک falling star

- falling
- falling sickness
- falling star
- falling-out
- falloff

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند