پرهیز، اجتناب، دوری، خودداری، احتراز
The doctor emphasized the importance of avoidance of fatty foods.
پزشک بر اهمیت پرهیز از غذاهای چرب تأکید کرد.
Her avoidance of her former friends was noticeable.
دوری او از دوستان سابقش محسوس بود.
روانشناسی اجتناب، پرهیز، تمایل به دوری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Avoidance can provide short-term relief but may worsen long-term anxiety.
اجتناب ممکن است در کوتاهمدت باعث تسکین شود اما در بلندمدت اضطراب را تشدید میکند.
The therapist helped him reduce his avoidance responses to crowded places.
رواندرمانگر به او کمک کرد تا واکنشهای پرهیزگرانهاش نسبت به مکانهای شلوغ را کاهش دهد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «avoidance» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/avoidance