زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

Avoidance

əˈvɔɪdns əˈvɔɪdns

معنی avoidance | جمله با avoidance

noun uncountable

پرهیز، اجتناب، دوری، خودداری، احتراز

The doctor emphasized the importance of avoidance of fatty foods.

پزشک بر اهمیت پرهیز از غذاهای چرب تأکید کرد.

Her avoidance of her former friends was noticeable.

دوری او از دوستان سابقش محسوس بود.

noun uncountable

روان‌شناسی اجتناب، پرهیز، تمایل به دوری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

Avoidance can provide short-term relief but may worsen long-term anxiety.

اجتناب ممکن است در کوتاه‌مدت باعث تسکین شود اما در بلندمدت اضطراب را تشدید می‌کند.

The therapist helped him reduce his avoidance responses to crowded places.

روان‌درمانگر به او کمک کرد تا واکنش‌های پرهیزگرانه‌اش نسبت به مکان‌های شلوغ را کاهش دهد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد avoidance

  1. noun eluding; preventing
    Synonyms:
    prevention escape evasion delay departure dodge retreat restraint elusion shirking flight forbearance recoil parry dodging eschewal steering clear of circumvention self-restraint absention run-around passive resistance nonparticipation escapism shunning
    Antonyms:
    meeting

لغات هم‌خانواده avoidance

  • noun
    avoidance

ارجاع به لغت avoidance

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «avoidance» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/avoidance

لغات نزدیک avoidance

پیشنهاد بهبود معانی