طفره، دور سرگردانی، نخودسیاه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to give somebody the run-around
کسی را دنبال نخودسیاه فرستادن
I'm trying to get a new visa, but the embassy staff keep giving me the run-around.
در تلاشم که ویزای جدید بگیرم، اما کارکنان سفارت من را هی سر میدوانند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «run-around» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/runaround