امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Evasion

ɪˈveɪʒn ɪˈveɪʒn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
طفره، گریز، تجاهل، بهانه، حیله، گریز زنی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- tax evasion
- فرار از پرداخت مالیات
- Any evasion of responsibility will lead to expulsion.
- هرگونه گریز از مسئولیت موجب اخراج خواهد شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد evasion

  1. noun escape, avoidance
    Synonyms: artifice, circumvention, cop-out, cunning, ditch, dodge, dodging, elusion, equivocating, equivocation, eschewal, evading, evasiveness, excuse, fancy footwork, fudging, jive, lie, obliqueness, pretext, prevarication, quibble, routine, run-around, ruse, shift, shirking, shuffling, shunning, slip, sophism, sophistry, stall, stonewall, subterfuge, trick, trickery
    Antonyms: directness, facing, meeting

ارجاع به لغت evasion

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «evasion» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/evasion

لغات نزدیک evasion

پیشنهاد بهبود معانی