با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Equivocation

ɪkwɪvəˈkeɪʃn̩ ɪˌkwɪvəˈkeɪʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable formal
ابهام، ایهام، چندپهلوگویی، دوپهلوگویی، گنگ‌گویی، ابهام عمدی، مغالطه‌ی اشتراک لفظ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The politician's equivocation only served to further erode the trust of the public.
- دوپهلوگویی این سیاست‌مدار فقط باعث از بین رفتن بیشتر اعتماد عمومی شد.
- His constant equivocation made it difficult to discern his true intentions.
- گنگ‌گویی مداوم او تشخیص نیت واقعی‌اش را دشوار می‌کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد equivocation

  1. noun avoidance of an issue
    Synonyms: ambiguity, amphibology, casuistry, coloring, con, cop out, cover, cover-up, deceit, deception, deceptiveness, delusion, dissimulation, distortion, double entendre, double meaning, double talk, doubtfulness, duplicity, equivocality, evasion, fallacy, fib, fibbing, hedging, lie, line, lying, misrepresentation, prevarication, quibbling routine, run-around, shuffling, song, song and dance, sophistry, speciousness, spuriousness, stall, stonewall, tergiversation, waffle
    Antonyms: directness, facing, meeting

ارجاع به لغت equivocation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «equivocation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/equivocation

لغات نزدیک equivocation

پیشنهاد بهبود معانی