گذشتهی ساده:
liedشکل سوم:
liedسومشخص مفرد:
liesدروغ، نادرست، دروغگو
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She couldn't trust her ex-boyfriend's lying words anymore.
او دیگر نمیتوانست به حرفهای دروغ دوستپسر سابقش اعتماد کند.
The lying salesman exaggerated the benefits of the product.
فروشندهی دروغگو درمورد مزایای محصول اغراق کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «lying» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lying