با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Lying-in

ˈlaɪɪŋ ɪn ˈlaɪɪŋ ɪn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun
    قدیمی در بسترخوابی (بعد از زایمان)
    • - During her lying-in period, the woman's family took turns caring for her.
    • - در دوره‌ی در بسترخوابی، خانواده‌ی این زن به نوبت از او مراقبت می‌کردند.
    • - The doctor recommended that the woman have a lying-in period to recover.
    • - دکتر توصیه کرد که زن برای بهبودی، یک دوره در بسترخوابی داشته باشد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد lying-in

  1. noun The act or process of bringing forth young
    Synonyms: labor, travail, accouchement, birth, birthing, childbearing, childbirth, parturiency, delivery, parturition, labour, confinement, childbed

ارجاع به لغت lying-in

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lying-in» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lying-in

لغات نزدیک lying-in

پیشنهاد بهبود معانی