حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
بچهآوری، بچهزایی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Her stomach had stretch marks from childbearing.
بهدلیل زایمان، پوست شکمش جای ترکخوردگی داشت.
She is no longer a woman of childbearing age.
او دیگر سن بچهدار شدن را پشت سر گذاشته است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «childbearing» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/childbearing