آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Childbearing

ˈtʃaɪldˌberɪŋ ˈtʃaɪldˌbeərɪŋ

معنی childbearing | جمله با childbearing

noun adjective

بچه‌آوری، بچه‌زایی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

Her stomach had stretch marks from childbearing.

به‌دلیل زایمان، پوست شکمش جای ترک‌خوردگی داشت.

She is no longer a woman of childbearing age.

او دیگر سن بچه‌دار شدن را پشت سر گذاشته است.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد childbearing

  1. noun the act or process of bringing forth young

ارجاع به لغت childbearing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «childbearing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/childbearing

لغات نزدیک childbearing

پیشنهاد بهبود معانی