گذشتهی ساده:
laboredشکل سوم:
laboredسومشخص مفرد:
laborsوجه وصفی حال:
laboringشکل جمع:
laborsحالت نوشتاری در انگلیسی بریتانیایی labour است.
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
دستمزد کم، کارگر ارزان، مزد ارزان
کارگر(ان) کممزد
دچار درد زایمان شدن، درد (زایمان) گرفتن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «labor» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/labor