شکل جمع:
exertionsثقل، اعمال زور، تقلا
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
mental exertion
تلاش فکری
Lifting this stone requires a lot of physical exertion.
بلند کردن این سنگ مستلزم تقلای جسمی بسیار است.
Climbing those stairs was quite an exertion.
بالا رفتن از آن پلهها کار بسیار سختی بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «exertion» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/exertion