با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Laziness

ˈleɪzinəs ˈleɪzinəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable B2
تنبلی، تنبل بودن، تن‌پروری، کاهلی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- She is intolerant of laziness.
- تنبلی را تحمل نمی‌کند.
- It was sheer laziness.
- تن‌پروری محض بود.
noun uncountable
عدم دقت در انجام کار، بی‌دقتی، کم‌توجهی
- He accused them of intellectual laziness.
- آن‌ها را به بی‌دقتی متهم کرد.
- Her work was marred by intellectual laziness.
- کار او با بی‌دقتی، خدشه‌دار شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد laziness

  1. noun unwillingness to work, be active
    Synonyms: apathy, dilatoriness, do-nothingness, dormancy, dreaminess, drowsiness, dullness, faineance, faineancy, heaviness, idleness, inactivity, indolence, inertia, inertness, lackadaisicalness, languidness, languorousness, laxness, leadenness, leisureliness, lethargy, listlessness, neglectfulness, negligence, otioseness, otiosity, passivity, remissness, slackness, sleepiness, sloth, slothfulness, slowness, sluggishness, stolidity, supineness, tardiness, torpescence, torpidness, weariness
    Antonyms: activity, diligence, hard work, industriousness, industry, liveliness

لغات هم‌خانواده laziness

ارجاع به لغت laziness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «laziness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/laziness

لغات نزدیک laziness

پیشنهاد بهبود معانی