تنبلی، تنبل بودن، تنپروری، کاهلی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
She is intolerant of laziness.
تنبلی را تحمل نمیکند.
It was sheer laziness.
تنپروری محض بود.
عدم دقت در انجام کار، بیدقتی، کمتوجهی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He accused them of intellectual laziness.
آنها را به بیدقتی متهم کرد.
Her work was marred by intellectual laziness.
کار او با بیدقتی، خدشهدار شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «laziness» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/laziness