آخرین به‌روزرسانی:

Passivity

pəˈsɪvəti pæˈsɪvɪti

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun

کنش‌پذیری، انفعال، بی‌ارادگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

Her passivity only made him more frantic

بی‌اراده بودنش فقط آشفته‌ترش کرد

We must transform passivity into initiative

باید انفعال را به آغازگری تبدیل کنیم

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد passivity

  1. noun the trait of remaining inactive; a lack of initiative
    Synonyms:
    passiveness

لغات هم‌خانواده passivity

  • noun
    passivity

ارجاع به لغت passivity

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «passivity» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/passivity

لغات نزدیک passivity

پیشنهاد بهبود معانی