Passivity

pəˈsɪvəti pæˈsɪvɪti
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
کنش‌پذیری، انفعال، بی‌ارادگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- Her passivity only made him more frantic
- بی‌اراده بودنش فقط آشفته‌ترش کرد
- We must transform passivity into initiative
- باید انفعال را به آغازگری تبدیل کنیم
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد passivity

  1. noun The trait of remaining inactive; a lack of initiative
    Synonyms: passiveness

لغات هم‌خانواده passivity

ارجاع به لغت passivity

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «passivity» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/passivity

لغات نزدیک passivity

پیشنهاد بهبود معانی