Passively

ˈpæs.ɪv.li ˈpæs.ɪv.li
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb
منفعلانه، مطیعانه، غیرفعالانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- He passively accepted the changes without voicing his opinion.
- او تغییرات را منفعلانه و بدون بیان نظر خود پذیرفت.
- The team passively waited for instructions from their leader.
- اعضای تیم مطیعانه منتظر دستورات رهبر خود بودند.
- She passively allowed her friends to make all the decisions.
- او منفعلانه به دوستانش اجازه داد تا همه‌ی تصمیمات را بگیرند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد passively

  1. adverb in a passive manner
    Antonyms:
    actively
  1. adjective
    Synonyms:
    quietly indifferently without resistance

لغات هم‌خانواده passively

  • adverb
    passively

ارجاع به لغت passively

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «passively» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/passively

لغات نزدیک passively

پیشنهاد بهبود معانی