فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Quietly

ˈkwaɪətli ˈkwaɪətli

صفت تفضیلی:

more quietly

صفت عالی:

most quietly

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adverb B1

آرام، به‌آرامی، با‌ملایمت، به‌نرمی

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح مقدماتی

مشاهده

She spoke so quietly I could hardly hear her.

آنقدر آرام صحبت می‌کرد که صدایش را نمی‌شنیدم.

"I'm sorry," she said quietly.

به آرامی گفت: "متاسفم"

adverb

بی‌سر‌و‌صدا، خاموش، آهسته

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
adverb

باوقار، بامتانت

adverb

محرمانه، پنهانی، یواشکی، در خفا

adverb

به‌طور خصوصی، بدون تشریفات

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد quietly

  1. adverb silently
    Synonyms:
    softly noiselessly soundlessly in silence inaudibly faintly in a low voice in low tones weakly murmuring under one’s breath in a whisper tacitly sotto voce
    Antonyms:
    loudly audibly
  1. adverb discreetly
    Synonyms:
    secretly privately confidentially unobtrusively conservatively unofficially off the record
    Antonyms:
    publicly loudly
  1. adverb calmly
    Synonyms:
    patiently placidly serenely unassumingly

لغات هم‌خانواده quietly

  • adverb
    quietly

ارجاع به لغت quietly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «quietly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/quietly

لغات نزدیک quietly

پیشنهاد بهبود معانی