فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Patiently

ˈpeɪʃntli ˈpeɪʃntli

صفت تفضیلی:

more patiently

صفت عالی:

most patiently

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb B2

صبورانه، با صبوری، بردبارانه، با شکیبایی (به‌گونه‌ای که فرد تأخیرها و مشکلات و رنج‌ها را تحمل کند و از خود ناراحتی و اضطراب نشان ندهد)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

She listened patiently as I told the story.

وقتی داستان را تعریف می‌کردم، او با صبوری گوش می‌داد.

I have been working patiently on this project for hours, hoping for a positive outcome.

من به امید یک نتیجه‌ی مثبت ساعت‌ها صبورانه روی این پروژه کار کرده‌ام.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

She waited patiently.

او صبورانه منتظر ماند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد patiently

  1. adjective suffering without complaint
    Synonyms:
    bravely quietly calmly tolerantly submissively meekly resignedly enduringly impassively forbearingly dispassionately imperturbably numbly
  1. adjective continuing without impatience
    Synonyms:
    steadily firmly unabatingly
  1. adverb with patience; in a patient manner
    Antonyms:
    impatiently

لغات هم‌خانواده patiently

  • adverb
    patiently

ارجاع به لغت patiently

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «patiently» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/patiently

لغات نزدیک patiently

پیشنهاد بهبود معانی