فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Bravely

ˈbreɪvli ˈbreɪvli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adverb B1
    دلیرانه، شجاعانه، جسورانه، دلاورانه
    • - He has been hailed a hero after he bravely tackled a thief at a hotel.
    • - پس از اینکه جسورانه با یک دزد در هتل مقابله کرد و او را مهار کرد، به‌عنوان یک قهرمان معرفی شد.
    • - You can never guarantee who will act bravely in wartime.
    • - هرگز قادر نخواهید بود که تضمین کنید که چه کسی در زمان جنگ دلاورانه خواهد جنگید.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد bravely

  1. adverb courageously
    Synonyms: fearlessly, valiantly, boldly, daringly, dauntlessly, heroically, gallantly, valorously, audaciously, unflinchingly, chivalrously, gamely, gutsily
    Antonyms: fearfully, timidly

ارجاع به لغت bravely

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bravely» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bravely

لغات نزدیک bravely

پیشنهاد بهبود معانی