آخرین به‌روزرسانی:

Steadily

ˈstedəli ˈstedəli

صفت تفضیلی:

more steadily

صفت عالی:

most steadily

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb B2

به‌ طور مداوم و پیوسته، به‌ طور یکنواخت، با مداومت، به تدریج

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The rain fell steadily throughout the day.

باران به طور پیوسته در کل روز بارید.

She steadily improved her grades throughout the semester.

او به تدریج نمراتش را در طول ترم بهتر کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد steadily

  1. adjective with little or no deviation
    Synonyms:
    firmly unwaveringly undeviatingly
  1. adverb in a steady manner
    Synonyms:
    steady
    Antonyms:
    unsteadily

ارجاع به لغت steadily

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «steadily» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/steadily

لغات نزدیک steadily

پیشنهاد بهبود معانی