صفت تفضیلی:
more firmlyصفت عالی:
most firmlyسفت، محکم، استوار، به طور محکم
She held onto the railing firmly as she descended the stairs.
او موقع پایین آمدن از پلهها نرده را محکم گرفت.
قاطعانه، به طور جدی، جداً، با قاطعیت، به طور قطع، قویاً
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The teacher firmly reminded the students to raise their hands before speaking.
معلم قاطعانه به دانشآموزان یادآوری کرد که قبل از صحبت کردن دستشان را بالا بگیرند.
She firmly believed in the importance of education for all children.
او قویاً به اهمیت آموزش و پرورش برای همهی کودکان باور داشت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «firmly» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/firmly