فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Strongly

ˈstrɑːŋli ˈstrɒŋli

صفت تفضیلی:

more strongly

صفت عالی:

most strongly

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adverb B2

به‌شدت، قویاً، جداً، شدیداً، بسیار، خیلی، قاطعانه، کاملاً، از هر لحاظ، اکیداً، به‌طور جدی

She strongly objected to the proposal during the meeting.

او در جلسه شدیداً به این پیشنهاد اعتراض کرد.

Despite the challenges, she remained strongly committed to her goals.

باوجود چالش‌ها، او قاطعانه به اهداف خود متعهد ماند.

adverb

باقدرت، قدرتمندانه، بااستحکام

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The winds blew strongly, bending the trees.

بادها باقدرت می‌وزند و درختان را خم می‌کنند.

She spoke strongly against injustice and inequality.

او قدرتمندانه علیه بی‌عدالتی و نابرابری صحبت کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد strongly

  1. adverb with strength or in a strong manner
    Synonyms:
    powerfully
    Antonyms:
    weakly
  1. adjective
    Synonyms:
    well fully completely greatly heavily actively energetically vigorously forcibly firmly securely solidly sturdily capably robustly steadily heartily resolutely staunchly richly influentially stoutly immovably invincibly indomitably

Idioms

feel strongly about (something)

(نسبت به چیزی) عقاید محکم داشتن، سخت معتقد بودن (به چیزی)

لغات هم‌خانواده strongly

  • adverb
    strongly

ارجاع به لغت strongly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «strongly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/strongly

لغات نزدیک strongly

پیشنهاد بهبود معانی