Strongly

ˈstrɑːŋli ˈstrɒŋli
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more strongly
  • صفت عالی:

    most strongly

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adverb B2
به‌شدت، قویاً، جداً، شدیداً، بسیار، خیلی، قاطعانه، کاملاً، از هر لحاظ، اکیداً، به‌طور جدی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- She strongly objected to the proposal during the meeting.
- او در جلسه شدیداً به این پیشنهاد اعتراض کرد.
- Despite the challenges, she remained strongly committed to her goals.
- باوجود چالش‌ها، او قاطعانه به اهداف خود متعهد ماند.
adverb
باقدرت، قدرتمندانه، بااستحکام
- The winds blew strongly, bending the trees.
- بادها باقدرت می‌وزند و درختان را خم می‌کنند.
- She spoke strongly against injustice and inequality.
- او قدرتمندانه علیه بی‌عدالتی و نابرابری صحبت کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد strongly

  1. adverb With strength or in a strong manner
    Synonyms: powerfully
    Antonyms: weakly
  2. adjective
    Synonyms: stoutly, vigorously, actively, heavily, fully, completely, sturdily, robustly, energetically, firmly, staunchly, solidly, securely, immovably, steadily, heartily, forcibly, resolutely, capably, invincibly, indomitably, influentially, greatly, richly, well

Idioms

لغات هم‌خانواده strongly

ارجاع به لغت strongly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «strongly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/strongly

لغات نزدیک strongly

پیشنهاد بهبود معانی