صفت تفضیلی:
more stronglyصفت عالی:
most stronglyبهشدت، قویاً، جداً، شدیداً، بسیار، خیلی، قاطعانه، کاملاً، از هر لحاظ، اکیداً، بهطور جدی
She strongly objected to the proposal during the meeting.
او در جلسه شدیداً به این پیشنهاد اعتراض کرد.
Despite the challenges, she remained strongly committed to her goals.
باوجود چالشها، او قاطعانه به اهداف خود متعهد ماند.
باقدرت، قدرتمندانه، بااستحکام
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The winds blew strongly, bending the trees.
بادها باقدرت میوزند و درختان را خم میکنند.
She spoke strongly against injustice and inequality.
او قدرتمندانه علیه بیعدالتی و نابرابری صحبت کرد.
feel strongly about (something)
(نسبت به چیزی) عقاید محکم داشتن، سخت معتقد بودن (به چیزی)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «strongly» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/strongly