با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Completely

kəmˈpliːtli kəmˈpliːtli
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more completely
  • صفت عالی:

    most completely

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb B1
کاملاً، به‌ کلی، یکسره، به‌ تمامی، به‌ طور کامل، سراسر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- Wait until the paint has completely dried.
- صبر کن تا نقاشی کاملاً خشک شود.
- My car was completely wrecked in the accident.
- ماشینم در تصادف کاملاً اسقاطی شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد completely

  1. adverb entirely
    Synonyms: absolutely, all the way, altogether, competently, comprehensively, conclusively, effectively, en masse, exclusively, exhaustively, extensively, finally, from A to Z, from beginning to end, fully, heart and soul, hook line and sinker, in all, in entirety, in full, in toto, on all counts, painstakingly, perfectly, quite, solidly, thoroughly, totally, to the end, to the limit, to the max, to the nth degree, ultimately, unabridged, unanimously, unconditionally, undividedly, utterly, wholly, without omission

لغات هم‌خانواده completely

ارجاع به لغت completely

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «completely» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/completely

لغات نزدیک completely

پیشنهاد بهبود معانی