با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Unabridged

    ˌʌnəˈbrɪdʒd ˌʌnəˈbrɪdʒd
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله

    noun adjective
    مشروح، مختصرنشده، کوتاه‌نشده، کامل، تلخیص‌نشده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    - the unabridged edition of a novel
    - ویرایش خلاصه‌نشده‌ی یک رمان
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد unabridged

    1. adjective not shortened
      Synonyms: complete, entire, full-length, intact, total, unabbreviated, uncondensed, uncut, unexpurgated, unshortened, whole
      Antonyms: abridged, condensed, incomplete, part, partial, shortened, unfinished

    ارجاع به لغت unabridged

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «unabridged» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unabridged

    لغات نزدیک unabridged

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی