صفت تفضیلی:
more partialصفت عالی:
most partialجزئی، نسبی، ناتمام، پارهای، ناقص
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
The agreement resulted in a partial victory for both sides.
این توافق منجر به پیروزی جزئی برای هر دو طرف شد.
The report offered only a partial explanation of the events.
این گزارش فقط توضیح ناتمامی از وقایع ارائه داد.
The company announced a partial refund for the defective product.
این شرکت، بازپرداختی ناقص برای محصول معیوب اعلام کرد.
The building suffered partial damage in the earthquake.
ساختمان در زلزله دچار آسیب نسبی شد.
a partial success
موفقیت ناتمام
a partial eclipse of the moon
ماهگرفتگی(خسوف) ناقص
a partial evacuation of the city
تخلیهی برخی از نقاط شهر
partial paralysis
فلج ناقص
a partial solution
راهحل نسبی
partial dispersion
پاشندگی پارهای
partial ionization
یونش پاری
partial wave
پاره موج
جانبدار، طرفدار، مغرض
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
A judge must be impartial and a partial judge belongs in prison.
قاضی باید بیغرض باشد و قاضی سوگیر جایش در زندان است.
The judge was accused of being partial to the defendant due to their shared background.
قاضی متهم شد که بهدلیل پیشینهی مشترک، نسبت به متهم جانبدارانه عمل کرده است.
The news coverage was clearly partial, favoring one political party over another.
پوشش خبری بهوضوح بیطرف نبود و یک حزب سیاسی را بر دیگری ترجیح میداد.
the partial testimony of the friends of the accused
شهادت یکطرفهی دوستان متهم
قدیمی علاقه داشتن، دوست داشتن (چیزی)
She is very partial to ice-cream.
او خیلی بستنی دوست دارد.
She's partial to classical music.
او به موسیقی کلاسیک علاقه دارد.
I'm partial to movies with a good plot twist.
من به فیلمهایی با پیچش داستانی خوب علاقه دارم.
موسیقی هارمونیک، زیرصدا (بخشی از نت موسیقایی پیچیده که شامل امواج صوتی مختلف میشود)
Analyzing the instrument's sound revealed strong partials at specific frequencies.
تجزیهوتحلیل صدای ساز، هارمونیکهای قوی در فرکانسهای خاص را نشان داد.
Musicians often manipulate the partials of a sound through various techniques.
نوازندگان اغلب با تکنیکهای مختلف هارمونیکهای صدا را دستکاری میکنند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «partial» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/partial