با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Tendentious

    tenˈdenʃəs tenˈdenʃəs
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    ( tendencious =) دارای گرایش ویژه و عمدی، متمایل، متوجه، رسیدگی‌کننده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - tendentious writings
    - نوشته‌های گرایش‌دار
    - a tendentious reporter
    - گزارشگر مغرض
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد tendentious

    1. adjective Having or marked by a strong tendency especially a controversial one
      Synonyms: tendencious
    2. adjective Exhibiting bias
      Synonyms: biased, one-sided, partial, partisan, prejudiced, prejudicial, prepossessed

    ارجاع به لغت tendentious

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «tendentious» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tendentious

    لغات نزدیک tendentious

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی