ورزش یکطرفه، نابرابر (مسابقه)
The basketball game was completely one-sided, with one team dominating the court.
بازی بسکتبال کاملاً یکطرفه بود و یک تیم بر زمین بازی مسلط بود.
The boxing match was one-sided, as the defending champion easily defeated his inexperienced opponent.
این مسابقهی بوکس نابرابر بود؛ مدافع عنوان قهرمانی بهراحتی حریف بیتجربهاش را شکست داد.
یکطرفه، یکجانبه، غیرمنصفانه، مغرضانه (داوری و عقاید و غیره)، غرضورز، مغرض (شخص)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Their relationship was one-sided, with one person putting in all the effort and the other taking them for granted.
رابطهی آنها یکطرفه بود، یک نفر تمام تلاش خود را میکرد و دیگری این تلاش را بدیهی میدانست.
Mary's argument was completely one-sided; she refused to consider any alternative viewpoints.
استدلال مری کاملاً مغرضانه بود. او از در نظر گرفتن هر گونه دیدگاه جایگزین خودداری میکرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «one-sided» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/one-sided