معنی one-to-one به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

wʌnˈtuːwʌn wʌntuːwʌn

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

یک‌به‌‌یک، تک‌به‌تک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- one-to-one correspondence

- هم‌خوانی یک‌به‌یک

- The company's one-to-one approach to customer service ensures that each customer's needs are met individually.

- رویکرد یک‌به‌یک این شرکت برای خدمات مشتری این اطمینان را به وجود می‌آورد که نیازهای هر مشتری به‌صورت جداگانه برآورده می‌شود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد one-to-one

adjective Made even

Synonyms: made even, in accord, coordinated

ارجاع به لغت one-to-one

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «one-to-one» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/one-to-one

لغات نزدیک one-to-one

- one-sided
- one-step
- one-to-one
- one-track
- one-track mind

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند